معنی قسطنطنیه قدیم

حل جدول

قسطنطنیه قدیم

بیزانس


قسطنطنیه

نام قدیم استانبول


نام قدیم قسطنطنیه

بیزانس


بیزانس، قسطنطنیه

نام قدیم استانبول


بیزانس ، قسطنطنیه

نام قدیم استانبول


قسطنطنیه امروزی

استانبول

لغت نامه دهخدا

قسطنطنیه

قسطنطنیه. [ق ُ طَ طَ نی ی َ] (اِخ) استانبول. رجوع به استانبول و قسطنطین شود.


قدیم

قدیم. [ق َ] (ع ص) دیرینه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، قدماء و قُدامی ̍ و قدائِم. || کهنه. || پیشین و سابق. || باس وباش. || پیر و سال دیده. (ناظم الاطباء).
- قدیم الایام، روزگار دیرینه. (ناظم الاطباء).

قدیم. [ق َ] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. غنی مطلق قائم بنفسه که باری تعالی باشد. (ناظم الاطباء).

قدیم. [ق ِدْ دی] (ع اِ) پادشاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || سردار. || سرآمد مردم در شرف. (ناظم الاطباء).

فرهنگ فارسی آزاد

قسطنطنیه

قُسطَنطَنِیَّه (Constantinapole)، نام قدیم شهر اسلامبول است که تاریخش از قرن هفتم قبل از میلاد است که بیزانتیوم Byzantium نام داشت و در اوائل قرن چهار میلادی آبادتر شد و بنام امپراطور «قسطنطنیّه» نامگذاری گردید و پایتخت امپراطوری بیزانتین Byzantine گشت،


قدیم

قَدِیم، از خیلی قبل، از زمان گذشته (جمع: قُدَماء، قُدامی، قَدائِم)، لا اوّل و بی آغاز،

واژه پیشنهادی

مترادف و متضاد زبان فارسی

قدیم

ازلی، باستانی، پیشین، دیرینه، سرمدی، کهن، کهنه، گذشته،
(متضاد) جدید

عربی به فارسی

قدیم

باستانی , دیرینه , قدیمی , کهن , کهنه , پیر , غیر مصطلح (بواسطه قدمت) , سفید , سفید مایل به خاکستری , سالخورده , کهن سال , مسن , فرسوده , کهنه کار , پیرانه , گذشته , سابقی , پیر مانند , نسبتا پیر

معادل ابجد

قسطنطنیه قدیم

447

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری